حال دل

حال دل با تو گفتنم هوس است..

blood diamond

  • ۲۲:۰۲

اولین بار راهنمایی بودم که blood diamond رو دیدم. همون موقع هم انقدر خوشم اومده بود که یادمه سه چهار بار دیدمش. کلن بچه تر که بودم خیلی دوست داشتم مثلن خبرنگار national geography باشم یا باستان شناس. هرکاری که توش ماجراجویی داشته باشه. این فیلم باعث شده بود که بخوام برم آفریقا.. دلم میخواست بتونم به بچه های آفریقایی کمک کنم. خیلی وقت بود که این رویاهای بچگیم یادم رفته بود. انگار رویاهای الانم خیلی سطحی تر و دست یافتنی تر هستن نسبت به اون دوران و شجاعت زیادی نمیخوان. کاش آدم بتونه همیشه مثل بچگی هاش رویاپردازی کنه.

داشتم راجع به فیلم میگفتم. امروز نمیدونم چی شد که وسط مقاله خوندن یادش افتادم. بعد گفتم دانلودش کنم یه بار با بچه ها ببینیم. ولی طبق معمول وقتی دانلود شد نتونستم خودمو کنترل کنم و نشستم دیدمش، البته تا وسطاش، چون باید میرفتم دانشگاه. وقتی برگشتم رفتم بالا و با نیلوفر دیدیمش. احساس میکنم حتی نسبت به اون موقع که برای اولین بار دیدمش بیشتر دوستش داشتم. و جالبه که باز هم باهاش گریه کردم.

کلن توصیه میکنمش :)

 دیالوگایی که دوست داشتم:

Danny Archer: Sometimes I wonder... will God ever forgive us for what we've done to each other? Then I look around and I realize... God left this place a long time ago.


Captain Poison: You think I'm a devil, but that's only because I have lived in Hell.


Danny Archer: So you think because your intentions are good, they'll spare you, huh?

Benjamin Kapanay: My heart always told me that people are inherently good. My experience suggests otherwise. But what about you, Mr. Archer? In your long career as a journalist, would you say that people are mostly good?

Danny Archer: No. I'd say they're just people.

Benjamin Kapanay: Exactly. It is what they do that makes them good or bad. A moment of love, even in a bad man, can give meaning to a life. None of us knows whose path will lead us to God.


M'Ed: This my country, man. We here long 'fore you came - long after you gone.


Danny Archer: When was the last time the world wasn't falling apart, huh?


Solomon Vandy: I understand White people want our diamonds, yes. But how can my own people do this to each other?


Colonel Coetzee: This red earth, it's in our skin. The Shona say the color comes from all the blood that's been spilled fighting over the land. This is home. You'll never leave Africa.


Maddy Bowen: Tell me where you are, and I will come help you.

Danny Archer: [after seeing his blood mix in with the red earth] I'm right where I'm supposed to be...



  • ۲۳۲
my self
چون توصیه میکنید نگاه میکنم،معمولا چیزهایی که دیگران توصیه میکنند نوع نگاه آدم تغییر میده و آدم سعی میکنه یک بعدی نباشه....
داشتم فکر میکردم وقتی بزرگ میشیم ترس نمیذاره هیچکاری بکنیم جسممون روز به روز بزرگتر و به جاش روحممون بی بال و پر تر میشه...
ترس... خیلی سخته وقتی بزرگ شدی روبه‌رو شدن با ترسهایی که ناخودآگاه سال‌ها تو ذهنت ریشه دووندن. 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
فکرها، دغدغه‌ها و خاطرات یه دخترِ دانشجویِ کامپیوترِ بیست و شش ساله؛ که میترسه یادش برن.. که نمیخواد یادش برن!
Designed By Erfan Powered by Bayan