- دوشنبه ۴ تیر ۹۷
- ۲۱:۱۹
به نظر میرسه خداحافظی هایی که ازشون فرار می کردم دارن زودتر از موعد شروع میشن. تابستون نیستم و وقتی برگردم بعضی ها رفتن. این یعنی باید قبل از 11ام سفت بغلشون کنم و امیدوار باشم دیدار بعدیمون اونقدرها هم دور نباشه؛ ولی میدونم گاهی امیدواری تنها به درد نمیخوره. بعد خودم هم میرم و هر کدوم یه گوشه از دنیا، بین دوست های جدید گم میشیم، یا حداقل سعی میکنیم گم شیم.
کاش قاره ها اینقدر از هم دور نبودن. کاش ویزای نگین مولتی باشه. کاش این همه مرز برای خودمون نساخته بودیم. کاش میتونستیم هرآنچه و هرآنکس رو که دوست داریم بذاریم توی چمدون و بریم، جوری که انگار همیشه همونجا بودیم و هیچ چیز عوض نشده.
- ۲۰۵