- يكشنبه ۲۴ تیر ۹۷
- ۱۲:۵۴
دیشب در اتاقم بودم که دیدم در میزنند. ماریا بود! گفت دوباره دارد پیتزا درست میکند و دعوتم کرد :) من هم از خدا خواسته قبول کردم. این بار من بودم و ماریا و فارس. ماریا میگفت مدارکش را برای درخواست شغلی فرستاده و منتظر جواب است. شغل خیلی هیجان انگیزی به نظر میرسد: مربی یوگا در یک کشتی تفریحی لوکس، که آنطور که میگفت به خاطر لوکس بودنش درآمد خیلی خوبی هم دارد. یک چیزی شبیه تایتانیک! گفتم برو شاید یک جک برای خودت پیدا کردی :))همه خندیدیم و بعد ماریا گفت نه، نمیخواهم آخرش غرق شوم. فارس گفت اشتباه نکن، آخر تایتانیک پسره بود که مرد، نه دختره! بعد ماریا گفت دقت کن، روی اون کشتی بیشتر من شبیه جکم و پولدار نیستم، تا اون مسافرای مرفه. برای همین قصه کلا برعکس میشه!! خلاصه شام به شوخی و خنده گذشت.
بعد از شام رفتم بالکن و به جشن خوابگاه پیوستم! :) با یوحنا آشنا شدم و صحبت خیلی شیرینی با هم داشتیم. یوحنا دختر ۲۸ ساله ای است که اقتصاد میخواند، و نکته جالب اینجاست که اتریشی و اهل وین است! وقتی این را گفت تعجب کردم و گفتم برایم عجیب است کسی در شهر خودشان به خوابگاه برود! گفت علتش این است که خانهی کوچکی دارند و سه خواهر کوچکتر از خودش دارد که با هم یک اتاق مشترک دارند و به خاطر کمبود جا به خوابگاه آمده است! گفت از بعد مدرسه در این خوابگاه بوده و قبلا اینجا تغییر کاربری به خوابگاه نداده بوده و رایگان اینجا زندگی میکرده است. بعد داستان خوابگاه را تعریف کرد که به نظرم خیلی جالب بود! اول پیش زمینهای راجع به خوابگاه بگویم، اینجا یک مجموعه است که خوابگاه قسمتی از آن را تشکیل میدهد. یک ساختمان کلیسا، و دو مدرسه و یک خوابگاه. همهی این ساختمانها به هم راه دارند و دور یک حیاط بزرگ هستند. یک باغ سرسبز هم بین کلیسا و خوابگاه هست. روی اکثر دیوارهای خوابگاه و مدرسه شمایلی از حضرت مسیح و حضرت مریم و برخی راهبهها هست. یوحنا میگفت اینجا ملک یک زن و شوهر پیر است که تا همین چندسال پیش همینجا در خوابگاه زندگی میکردند ولی الان بیش از ۸۰ سال سن دارند و زندگی در اینجا برایشان سخت شده و از اینجا رفتهاند. این مدرسهها را ساخته بودند تا بچههای فقیر تحت حمایت خودشان اینجا درس بخوانند و در خوابگاه زندگی کنند! به این ترتیب یوحنا از همه اینجا قدیمیتر است و آنطور که میگفت مدت کوتاهی است که اینجا به صورت پولی به دانشجوها اجاره داده میشود. البته این را هم بگویم که هزینه اجاره اینجا نسبت به سایر خوابگاهها و خصوصا باتوجه به منطقه ۱۹ بودنش(منطقه ۱۹ گرانترین منطقه در وین است) ارزان است و خودم برایم جالب بود که بدانم چرا.
یک چیز خندهدار هم بگویم، از آنجا که کلیسا خیلی نزدیک به خوابگاه است، صدای ناقوس آن را همیشه میشنویم. سر هر ساعت و سر هر ربع ساعت ناقوس نواخته میشود و هر روز سر ساعت ۱۸:۴۵ هم ناقوس خیلی طولانیتری نواخته میشود که تا ساعت ۱۹:۰۰ ادامه دارد. از بچهها که پرسیدم کسی نمی دانست علت چیست. حالا بخش خنده دار این است که من هرموقع صدای اذان بیاید سریعا آهنگی که گوش میدهم را قطع میکنم. حالا اینجا که هیچوقت صدای اذان نمیآید، اما موقع پخش این ناقوس ساعت ۱۸:۴۵ چند بار ناخودآگاه آهنگم را قطع کردهام :)))
این عکسها را یکشنبه هفته پیش از برخی ساختمانهای این مجموعه گرفتم:
- ۲۳۹