حال دل

حال دل با تو گفتنم هوس است..

انفاس سحرخیزان

  • ۱۱:۳۳

امروز صیح بعد از نماز نخوابیدم. یادم رفته بود چقدر این سکوت سحر را دوست دارم. آن زمان که هنوز هوا تاریک است و به قول مامان صالحین بیدارند و گنجشک‌ها نماز می‌خوانند. آن زمان که می‌شود یواشکی، برای چند دقیقه هم که شده خودم را توی صف صالحین جا بزنم و با خدا بی‌پرده‌تر حرف بزنم. 

نان و کره و مربای هویجی که چند روز پیش پخته بودم را که خوردم، لباس پوشیدم و سوار دوچرخه‌ام شدم و راه افتادم. آه خدایا. چقدر صبح خوب است. چقدر پاییز خوب است. چقدر برگ‌های زرد روی چمن‌های سبز قشنگ‌اند. حال خوبم را ترافیک دوچرخه‌ها هم نتوانست بگیرد و وقتی اولین نفر رسیدم آفیس، همه چیز برای شروع هفته عالی بود.

الهی به امید تو!

  • ۱۳۲
فکرها، دغدغه‌ها و خاطرات یه دخترِ دانشجویِ کامپیوترِ بیست و شش ساله؛ که میترسه یادش برن.. که نمیخواد یادش برن!
Designed By Erfan Powered by Bayan