- شنبه ۲ فروردين ۹۹
- ۱۵:۳۳
مدتی هست که ننوشتهام. حلاصه وقایع این مدت این است که رفتم ایران. بعد کرونا آمد و مرزها بسته شد و پرواز برگشتم کنسل شد. به سختی پرواز دیگری با یک هفته تاخیر گرفتم، و یک هفته بیشتر خانه بودم. کنار عزیزانم. آن موقع با خودم میگفتم چه اشتباهی کردم که ناگهانی تصمیم گرفتم بروم ایران. ولی حالا حکمتش را میبینم. خدا را شکر. حالا که مرزهای اتحادیه اروپا را بستهاند و معلوم نیست کی دوباره باز شود، حالا که عوض دو هفته برنامهریزیام یک هفته بیشتر خانه بودم، شبیه یک جایزه! بدون این که از مرخصیهایم استفاده کنم!
وقتی برگشتم، اول قرار شد دو هفته از خانه کار کنم، چون از منطقهی پرخطر برگشته بودم. هنوز هفتهی اول تمام نشده بود که اینجا هم اوضاع جدی شد و دانشگاهها و مدارس تعطیل شدند. بعد گفتند همه باید از خانه کار کنند. قوانین سفت و سختی وضع شد. و خلاصه اینکه الان همه در قرنطینهی خانگی هستیم. چند وقت پیش داشتم میگفتم این بار استثنائا آسمان همهجای دنیا یک رنگ است! فقط بعضی کشورها دارند بهتر مدیریت میکنند و بعضی بدتر. همه چیز خیلی عجیب است. در زمان بسیار عجیبی داریم زندگی میکنیم. این مدت در قرنطینه بودن و خانه نشینی فرصتی بود برای اینکه بیشتر اخبار کرونا در جاهای مختلف را دنبال کنم. حتما در اولین فرصت از مشاهداتم از کرونا در اتریش مینویسم.
راستی، این وسط عید آمد. سال نو شد. بهار رسید. سهم ما از این هوا شده باز گذاشتن پنجرهها. باز هم شکر.
شما چطورید؟ با این روزها چه میکنید؟ عیدتان مبارک :*
- ۱۴۴