- پنجشنبه ۲ مرداد ۹۹
- ۱۹:۱۰
دیروز با هوگو و نحلا قرار دوچرخهسواری داشتیم. راستش قبلا هم قرار داشتیم که یک بارش دوچرخه نحلا نیاز به تعمیر داشت و بار دیگر بارانی بود، ولی دیروز همه چیز مهیا بود. هوا خنک بود و نیمه آفتابی. قرار گذاشتیم رو به روی آفیس تا بعدش رینگ شهر قدیمی(Altstadt Ring) را رکاب بزنیم. این مسیر حلقهای دور بخش قدیمی شهر است، بخشی که سالها پیش تمام وین را در خود جا داده بوده. به همین خاطر جاذبههای تاریخی زیادی دارد و خیلی زیباست.
اولین بارم بود که میخواستم از خانه تا دانشگاه را رکاب بزنم. راستش را بخواهید کمی میترسیدم. فکر میکردم مسیر طولانی است(حدود ده کیلومتر) و خسته میشوم ولی اشتباه میکردم. از آنجایی که تمام راه تا دانشگاه مسیر جداگانهی دوچرخه داشت و تقریبا بدون شیب بود اصلا خسته نشدم. البته این که آمادگی جسمانیام بهتر شده هم بیتاثیر نیست. مسیر آنقدر قشنگ بود و هوا آنقدر خوب بود که از خوشحالی لبخندم جمع نمیشد. فکر میکردم چرا زودتر این کار را نکرده بودم؟ حتی زمستان و پاییز!
دوچرخهسواران توی وین خیلی زیادند، که این تابستان به خاطر کرونا این تعداد بیشتر هم شده. به چراغ قرمزها که میرسیدم گاهی حتی ششمین یا هفتمین دوچرخهسوار منتظر سبز شدن بودم و پشت سرم هم تعداد دیگری. تا به حال ترافیک دوچرخه را تجربه نکرده بودم!
شهر از دید یک دوچرخه سوار جور دیگری قشنگ است. دیروز به هوگو و نحلا گفتم من دوباره عاشق وین شدهام. حالا که هم تجربهی پیاده بودن را دارم، هم سوار ماشین بودن، هم سوار ترام و مترو و اتوبوس و هم دوچرخه، به جرات میتوانم بگویم که دوچرخهسواری در وین لطف دیگری دارد. یادم به تابستان پارسال و دوچرخه سواری توی شهرم میافتد. میگویم کاش توی ایران هم اینقدر دوچرخه سواری(به خصوص برای خانمها) راحت بود. زندگی شکل دیگری میگرفت حتما. حیف این احساس خوب است که همه نتوانند تجربه کنند.
- ۱۴۸