- يكشنبه ۲۸ آذر ۰۰
- ۲۳:۳۵
پریروز شام کریسمس شرکت بود. قبلش رفتیم کارتینگ و بعد چون رستورانها هنوز بستهاند، برگشتیم آفیس و غذا سفارش دادیم. اولین تجربهی کارتینگ من بود و خیلی خوش گذشت. البته به علاوهی یک حادثهی کوچک :)) سر یکی از پیچها یکی از بچهها از من سبقت گرفت. من آنقدر حواسم پرت این شد که از او جلو بزنم که پیچ پیچید و من دیر پیچیدم، در حالی که پایم تا ته روی گاز بود! رفتم توی دیوار و البته خدا رحم کرد که اتفاق خاصی نیفتاد، فقط یک خراش روی دستم و کمی کوفتگی به خاطر پرت شدنم روی صندلی :)) بعدش چشمم ترسید و رقابت را بیخیال شدم :))
دیروز هم شام کریسمس خانهی هوگو و نحلا بودیم. قرار بود هر کس چیزی درست کند و دور هم بخوریم. من میخواستم قیمه درست کنم چون سری پیش هوگو خیلی دوست داشت ولی دیدم وقت نمیکنم. تصمیم گرفتم آش رشته درست کنم. با این وجود تازه ساعت دو بعد از ظهر رسیدم بروم سبزی بخرم. ساعت شش که قرار بود خانهشان باشم تازه آش آماده شد و هنوز موهایم را خشک نکرده بودم! خلاصه ساعت هفت و نیم رسیدم و خوشبختانه آخرین نفری نبودم که رسید. (البته نفر یکی مانده به آخر بودم!!) همه چیز عالی بود! آنقدر خوردیم که داشتیم میترکیدیم :))
آشپرخانهی بمب ترکیدهی دیروز:
میز غذاهای ایرانی و مصری و مکزیکی و هندی و ایتالیایی:
و پیشرفت قابل ملاحظهی من در ارتباط با سگها:
این دو روز فرصت نکردم بنویسم. در عوض برای جبران بهجای اینکه تا کریسمس(۲۴ام) بنویسم، تا سال نو ادامه میدهم!
- ۱۰۸