- سه شنبه ۳۰ آذر ۰۰
- ۲۱:۰۵
نشستهام روی نیمکتی روبهروی کلیسای اصلی شهر، منتظر دوست اینستاگرامی نادیدهای تا با هم یلدا را جشن بگیریم. دیروز دز سومم را زدم و امروز کمی بیحال بودم. جلسهام با استادم را انداختیم فردا، و حالا اینجا نشستهام و نگران کارهای ناتمامم و جلسههای فردا هستم. تصمیم میگیرم برای چند ساعت همه را از ذهنم بیرون کنم.
صدای موسیقی میآید و همهمهی آدمها. بار دومی است که یلدا را در کریسمس مارکت میگذرانم.
- ۱۱۲