- جمعه ۱۸ آبان ۹۷
- ۱۸:۱۳
رفتم آرایشگاه سر کوچه، در حالی که باران پاییزی نم نم میبارید. دوباره چتریهایم را کوتاه کردم و دوباره ایمان آوردم که چقدر این کارهای کوچک باعث شادی و روحیه میشود! جایی از کتاب بابا لنگ دراز، جودی در نامهاش به بابا مینویسد:
این شادی های بزرگ نیست که بیش از همه ارزش دارد. بلکه باید آدم به چیز های کوچک دل خوش شود. بابا من رمز خوشبختی واقعی را کشف کرده ام! باید برای حال زندگی کرد. ... من تصمیم گرفته ام به جای آن که با عجله بدوم سر راه بنشینم و یک بغل شادی کوچک جمع کنم، حتی اگر برایم به این قیمت تمام شود که هرگز یک نویسنده ی بزرگ نشوم.
این تصمیم جودی به نظر ساده میرسد، اما برای من یکی از سختترین کارهای دنیاست. دوست دارم عجله را کنار بگذارم و شادیهای کوچک را در اولویت قرار دهم، اما ترس از اینکه نویسندهی بزرگ زندگیم(برای من هدف فرق دارد البته) نشوم اجازه نمیدهد. اینکه چطور میتوانم تعادل را برقرار کنم یکی از سوالات سخت حال حاضرم است.
راستی، ربیع مبارک!
- ۲۳۲