- پنجشنبه ۸ آذر ۹۷
- ۱۸:۲۰
شاید یکی از پرتکرارترین پروسههایی که در دانشکدهی کامپیوتر اتفاق میافتد پروسهای است به نام تمدید. گذشته از خوب یاد بد بودن تمدید، فکر میکنم از معدود مواردی است که تعاون و همدلی دانشجوها در آن به وضوح دیده میشود و با هم برای یک هدف مشترک همکاری می کنند و از هم حمایت میکنند! روند معمولا اینطور است که در گروه تلگرامی درس کسی میپرسد: "بچهها همه میرسید تا ددلاین تمرینو بزنید؟" یا "بچهها موافقید درخواست تمدید بدیم؟" یا سوالاتی از این دست. بعد اگر شرایط بحرانی باشد، که معمولا هست، خیلیها میآیند و اعلام همدردی/موافقت می کنند. بعد از اینکه از زیاد بودن موافقان تمدید مطمین شدیم، گام بعدی این است که کسی میگوید "خب من پستشو گذاشتم تو پیاتزا، برین حمایت کنین". و به این ترتیب تعداد زیادی از بچه ها زیر آن پست دلایل آورده شده را تایید میکنند، دلایل جدید میآورند، یا صرفا به گفتن "لطفا موافقت بفرمایید" اکتفا میکنند. سناریوی دیگر، ایمیل زدن به استاد درس است، که معمولا اگر پیاتزا و درخواست به تیای ها جواب ندهد رخ می دهد ولی گاهی هم پیش میآید که بدون اینکه در پیاتزا اقدامی صورت بگیرد مستقیما ایمیل بزنیم. روند آن به این صورت است که کسی ایمیل زدن و نوشتن متن را به عهده میگیرد و بقیه ایمیلهایشان را در گروه تلگرام میفرستند تا شخص داوطلب در ایمیل ccشان کند. اغلب اوقات این پروسه موفقیتآمیز است و تمرین یک هفتهای تمدید میشود.
در پس این موفقیت، برای خود من قسمتی ترسناک وجود دارد. اینکه میبینم حتی امید به تمدید تا چه حد از سرعت و همتم برای انجام تمرین کم میکند! اینکه میبینم چقدر آدم دقیقه ۹۰ای هستم و همیشه کاری که روز آخر ددلاین میکنم چندین برابر روزهای قبل است و ربطی هم به فشار کاریام در روزهای قبل ندارد. این دم ددلاینی بودنم از مواردی است که قصد دارم رویش کار کنم تا درست شود. جالب است که من همیشه همینطور بودهام، از دوران مدرسه. ولی الان که زندگی دارد جدیتر میشود و کارهایم بیشتر، میبینم که دم ددلاینی بودن همیشه جواب نمیدهد. توی زندگی واقعی آدم نمیتواند ایمیل جمع کند و ددلاین را تمدید کند!
- ۳۰۱