- شنبه ۱۳ آذر ۰۰
- ۱۸:۳۶
امروز از آن شنبههایی است که تقریبا تمامش در تخت سپری شد. دیشب خانه هوگو و نحلا بودم و دیروقت برگشتم. الان ساعت چهار عصر است ولی خورشید غروب کرده. خورشید که غروب میکند، برای من یعنی روز تمام شده. توی یخچال غذا دارم و نیازی نیست آشپزی کنم. ولی باید لباسها و ملحفه و روتختیام را بشورم. خانه هم تا حد خوبی نامرتب شده. دارم فکر میکنم چای عصرانه را به عنوان جایزه بگذارم و اول خانه را مرتب کنم و لباسها را در ماشین لباسشویی بیندازم. بعد با خیال راحت و در خانهی تمیز چای و شکلات بخورم :)
- ۶۳