حال دل

حال دل با تو گفتنم هوس است..

انفاس سحرخیزان

  • ۱۱:۳۳

امروز صیح بعد از نماز نخوابیدم. یادم رفته بود چقدر این سکوت سحر را دوست دارم. آن زمان که هنوز هوا تاریک است و به قول مامان صالحین بیدارند و گنجشک‌ها نماز می‌خوانند. آن زمان که می‌شود یواشکی، برای چند دقیقه هم که شده خودم را توی صف صالحین جا بزنم و با خدا بی‌پرده‌تر حرف بزنم. 

نان و کره و مربای هویجی که چند روز پیش پخته بودم را که خوردم، لباس پوشیدم و سوار دوچرخه‌ام شدم و راه افتادم. آه خدایا. چقدر صبح خوب است. چقدر پاییز خوب است. چقدر برگ‌های زرد روی چمن‌های سبز قشنگ‌اند. حال خوبم را ترافیک دوچرخه‌ها هم نتوانست بگیرد و وقتی اولین نفر رسیدم آفیس، همه چیز برای شروع هفته عالی بود.

الهی به امید تو!

  • ۱۲۸
Vafa 1192

وای رعنا اونقدررر دنبال وبلاگت گشتم همه کامنتهای گذشته رو خوندم اما پیدات نکرده بودم دلم برای خوندن وبلاگت خیلی تنگ شده بود مرسی که دیدی و آدرست رو نوشتی ^ـ^

آخییی منم مدت‌هاست وبلاگ نیومده بودم :)‌ منم دلم تنگ شده بود برات وفا ^^
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
فکرها، دغدغه‌ها و خاطرات یه دخترِ دانشجویِ کامپیوترِ بیست و شش ساله؛ که میترسه یادش برن.. که نمیخواد یادش برن!
Designed By Erfan Powered by Bayan