حال دل

حال دل با تو گفتنم هوس است..

تکرار و گذار

  • ۰۶:۳۶

بعد از مدت‌ها امشب دلم خواست دوباره بنویسم. در راه برگشت از دانشگاه بودم و آهنگ توی گوشم. باران ریزی می‌بارید -که هنوز هم ادامه دارد- و قدم زدن زیر باران در خیابان‌های خلوتی که حالا دیگر به آن‌ها خو گرفته‌ام قلبم را سرشار از احساسی کرد که دوست داشتم بنویسم تا اینجا ثبت شود. 

یک هفته بیشتر از اینجا ماندنم نمانده. این جمله بی‌اختیار مرا به یاد درست پنج سال پیش می‌اندازد، و اواخر دوره‌ی کارآموزی‌ام در وین و چشم‌انتظاری برگشت به خانه در ایران. به چشم بر هم زدنی پنج سال گذشته، و این‌بار چشم‌انتظار برگشتن به خانه‌ای هستم که دست بر قضا، در وین است. شرایط خیلی شبیه آن زمان ‌و در عین حال زمین تا آسمان متفاوت است. آیا زندگی مجموعه‌ای‌ست از تجارب موقعیت‌های تکراری در ظرف‌های جدید؟ 

بیشتر از آنچه انتظار داشتم در همین مدت کوتاه به اینجا و زندگی روزمره‌ام در اینجا و دانشگاهم در اینجا عادت کرده‌ام. بوستون شهر زیبایی بود و با من مهربان بود. روزهای تلخ و شیرینی را به من هدیه داد، روز‌های تلاش، گذار، پژوهش، اشک، لبخند، دلتنگی. حالا ترک کردن اینجا برایم تلخ و شیرین است. بی‌اندازه دلتنگ پیمان و خانه‌ام هستم. وقتی برگردم، فصل جدیدی از زندگی‌ام شروع می‌شود. فصلی که برایش هیجان دارم و آماده‌ام تا برایش تلاش کنم.

 فکر می‌کنم بخش‌هایی از خودم را در هر شهری که در آن زندگی کرده‌ام جا گذاشته‌ام. احتمالا هفته‌ی آینده که هواپیمایم از خاک اینجا بلند شود، بخش دیگری از من برای همیشه در اتاق شماره‌ی چهار خانه‌ی خیابان پلزنت جا خواهد ماند.

  • ۷۶
فکرها، دغدغه‌ها و خاطرات یه دخترِ دانشجویِ کامپیوترِ بیست و شش ساله؛ که میترسه یادش برن.. که نمیخواد یادش برن!
Designed By Erfan Powered by Bayan