حال دل

حال دل با تو گفتنم هوس است..

دانشجوی شریف یا کارگر؟

  • ۱۶:۵۸

دیروز کلیپی رو تو گروه ورودی های 93 کامپیوتر دیدم، توش از تعدادی از دانشجوهای دانشگاه این سوال رو پرسیده بودن: دو نفر در حال مرگند. یک "دانشجوی شریف" و یک "کارگر". شما هم هیچ چیزی غیر از همین عنوان ها درباره آنها نمی دانید ولی "فقط یکی" از آنها را می توانید نجات دهید. کدام را نجات میدهید؟

بحث خیلی زیادی تو گروه شده بود، ولی تعداد پیام‌ها زیاد بود و نتونستم بحث رو دنبال کنم. ولی جوابی که بعضی ها تو کلیپ میدادن برام ناراحت کننده بود، مثلن یکی از بچه ها گفته بود دانشجوی شریف، چون ارزشش بیشتره! چیزی که نمیتونم بفهمم اینه که چطور میشه ارزش زندگی انسان ها رو مقایسه کرد؟ از نظر من ارزش زندگی آدم ها عدد نداره که بگی مثلن 6 از 4 بزرگتره. به نظرم (به عنوان یک تمثیل) زندگی هر آدم یک مجموعه نامتناهیه که اعضاش با اعضای مجموعه زندگی آدم های دیگه تناظر یک به یک دارن. (در اینجا آدم های جانی و تبه کار مد نظرم نیستن، انسانهای معمولی منظورمن) در نتیجه ارزش جان انسانها کاردینالیتی برابر دارن. حتی اگه به نظر ما بیاد که تعداد اعداد بین 0 تا 2 بیشتر از اعداد 0 تا 1 هستن، درحالی که برابرن. من خودم اگر بودم دانشجوی شریف رو انتخاب میکردم، ولی صرفن از این جهت که احتمال اینکه بشناسمش بیشتر بود..

 تهش از یکی از کارگرهایی که تو دانشگاه کار میکردن هم این سوال رو پرسیده بودن، و اون کارگر گفت دانشجو رو نجات میدم، چون "همه" دانشجوهای اینجا "نابغه" اند و میتونن مثلن در آینده کارخونه ای بسازن که من توش کار کنم. نمیدونم چرا گریه کردم.


+ جایزه نوبل ادبیات امروز مشخص شد، کازوئو ایشی گورو :) خوشحالم یه ژاپنی جایزه رو برده! 

  • ۳۰۳
انشالله دانشجو
جواب من برای این سوال سکوته، فقط سکوت
my self
داشتم فکر میکردم گاهی چقدر احمقانه به نظر میرسند سخنان افلاطون که میگویند تمام فلسفه ی غرب حاشیه نویسی بر فلسفه ی اوست...گاهی چقدر مغالطه آمیز است مدینه ی فاضله اش...
دوست ندارم آدم ها را دسته بندی کنم اصلا...چه سوال بدی...میشود تا صبح بنویسم اما...غمگین شدم...
نوبل ادبیات را باید موراکامی میبرد اما گویا یک نفر آنجا توی آکادمی نشسته که حوصله اش را ندارد...
البته اقرارم میکنم که بازمانده ی روز برخلاف آثار دیگر ایشی گورو یک شاخص پر رنگ است...یک نوشته ی فوق العاده که آرام آرام کارت را تمام میکند...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
فکرها، دغدغه‌ها و خاطرات یه دخترِ دانشجویِ کامپیوترِ بیست و شش ساله؛ که میترسه یادش برن.. که نمیخواد یادش برن!
Designed By Erfan Powered by Bayan