حال دل

حال دل با تو گفتنم هوس است..

حافظ عزیز

  • ۱۰:۰۵

پریشب که قبل از خواب تفأل زدم به حافظ این غزل اومد. قبلا نشنیده بودم این رو و خیلی به دلم نشست! انقدر که حفظش کردم(لازم به ذکره که بنده از بعد دبیرستان که شعر حفظی داشتیم تا حالا شعر حفظ نکرده بودم :-" )

دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما

چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما؟

ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون

روی سوی خانه ی خمار دارد پیر ما؟

در خرابات طریقت ما بهم منزل شویم

کاین چنین رفتست در عهد ازل تقدیر ما

عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوشست

عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما

روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد

زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما

با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی

آه آتش ناک و سوز سینه ی شبگیر ما؟

تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش

رحم کن بر جان خود، پرهیز کن از تیر ما


آخه شما سه بیت آخرو ببینید! مگه میشه اینقدر قشنگ؟

+داشتم فکر میکردم به جای این تفال های شبانه شروع کنم از اول حافظ رو بخونم. حدود 500 تا غزل داره دیوان حافظ که اگه تقریبا شبی یه دونه بخونم حدود دو سال طول میکشه تموم شه. 

  • ۲۰۷
my self
چرا دقیقا این؟؟؟
یادم وقتی سکوت بین حرف زدنامون طولانی میشد این غزل میخوندم و به این بیت که میرسیدم
صدام بلندتر میکردم:
عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوشست

عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما...

بی رحمانه بود خانوم رعنا... خاطرات زنده شد.


نمیدونم. احساسات رو نمیشه توضیح داد!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
فکرها، دغدغه‌ها و خاطرات یه دخترِ دانشجویِ کامپیوترِ بیست و شش ساله؛ که میترسه یادش برن.. که نمیخواد یادش برن!
Designed By Erfan Powered by Bayan