حال دل

حال دل با تو گفتنم هوس است..

چی شد که اینجوری شدیم؟

  • ۱۳:۴۸
راهنمایی که بودم دبیر زبانمون گفته بود قبل از کلاس معنی لغت های درس رو از دیکشنری دربیاریم. اول راهنمایی برای اکثر بچه های کلاسمون اولین مواجهه با زبان بود، من کلاس زبان رفته بودم و برای همین معنی لغت ها رو بلد بودم. بیشتر بچه ها زنگ تفریحای قبل از زبان میومدن سر میز ما و ازم معنی لغت ها رو می پرسیدن. یه بار که یکی از بچه های کلاس که تو همون عالم نوجوانی برام رقیب درسی محسوب میشد اومده بود تا معنی کلمه های جدید رو بپرسه، یهو با خودم گفتم چرا باید بهش بگم؟ من این همه رفتم کلاس زبان و زحمت کشیدم، بعد اون اینقدر راحت به جای اینکه طبق حرف معلممون تو خونه از دیکشنری استفاده کنه از من بپرسه؟ بعد بهش گفتم که نمیگم! خودت باید پیدا میکردی! تعجب کرد و ناراحت شد و رفت. و از همون لحظه وجدانم درد گرفت و هنوزم دردش نیفتاده! اولین و آخرین بارم بود ولی هنوز هم پشیمونم و هیچ وقت نتونستم ازش معذرت خواهی کنم.(هرچند فکر نمیکنم بعد از 10 سال یادش مونده باشه) بعد از این اتفاق تصمیم گرفتم هیچ وقت این کار رو تکرار نکنم. خیلی وقت ها بدون اینکه کسی ازم بخواد سعی کردم کمکش کنم. فهمیدم کمک کردن به بقیه چیزی از من کم نمیکنه، فقط ممکنه دیگران رو بالاتر ببره، و این نهایت خودخواهی و کوته نظری من رو میرسونه که بخوام فقط خودم بالا باشم!
چیزی که طی این تجربه اندکم در این سالها بهش رسیدم این بوده که دانسته هام تنها دارایی های من هستن که با بخشیدن کم نمیشن، که اکثر اوقات زیادتر هم میشن. 
چی شد که یاد این خاطره افتادم؟ این روزها تو دانشگاه و دانشکده چیزایی میبینم که خنده دارن... از نوع خنده های تلخ غم انگیزتر گریه! هم کلاسی هایی رو می بینم که جزوه می نویسن ولی فقط به کسی میدن که بهشون جزوه داده باشه. بعضی ها هم فقط به دوستان نزدیکشون جزوه میدن. بعضی ها از یه فرصت خوب کارآموزی یا بورسیه مطلع میشن و مواظبن کسی نفهمه که رقیب زیاد نشه. و خیلی از این بعضی های دیگه که اگه کمی فکر کنید چندین مورد یادتون میفته!
بیاین باور کنیم با اشتراک گذاشتن دانسته هامون چیزی ازمون کم نمیشه. اگه یه لینک مفید برای یه تمرین پیدا کردیم یا اگه یه ویدئوی یوتیوب دیدیم که یه مبحث درسی رو رفع ابهام کرده با معرفی به بقیه چیزی از دست نمیدیم، فقط دیگران ممکنه چیزی به دست بیارن، و چرا اینکه دیگران چیزی به دست بیارن برامون قابل تحمل نیست؟ باور کنیم این جزوه ندادن ها درحد همون نگفتن معنی لغت ها سال اول راهنمایی مسخره است! باور کنیم، وقتی نمیتونیم از دارایی های معنویمون ببخشیم، از دارایی های مادی هم نمیتونیم، و اگر همه اعضای جامعه فقط فکر ماکسیموم کردن سود خودشون و مینیموم کردن سود بقیه باشن، هیچ وقت جامعه از اینی که الان هست بهتر نخواهد شد! 
و باور کنیم، برای تغییر باید اول از خودمون شروع کنیم!
  • ۲۱۷
my self
یه جمله هست تو زندگی من که به خاطرش خیلی جاها صبوری کردم:
بین محق بودن و محبت دومی را برگزین.
همیشه اولش دردناک و آخرش برام آرامش بخش...گاندی میگفت سلاح پیروزی عشق نه نفرت...ایین که بتونی همه رو دوست داشته باشی و بهشون محبت کنی اتفاق خیلی سخت اما بزرگی،شاید ممیزی بین آرامش و بی قراری همین باشه همین که بتونی همییشه کمک کنی و دوست داشته باشی.
به نظرم ارزششش رو داره.
احساس بعد از کمک کردن به دیگران خیلی لذت‌بخشه. برای همینه که گاهی شک می‌کنم آدم‌ها وقتی کمک می‌کنن، به خاطر خودشونه یا دیگران؟ 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
فکرها، دغدغه‌ها و خاطرات یه دخترِ دانشجویِ کامپیوترِ بیست و شش ساله؛ که میترسه یادش برن.. که نمیخواد یادش برن!
Designed By Erfan Powered by Bayan