حال دل

حال دل با تو گفتنم هوس است..

مضطرب‌حال مگردان من سرگردان را

  • ۱۴:۴۵
ده روز بیشتر باقی نمانده. همه‌‌ی اتفاقات این سه ماه در ذهنم مرور می‌شوند. لبخند بر لب دارم، کمی دل‌‌‌‌‌آشوب می‌شوم، از فکر کردن به برگشتن و کارهایی که باید انجام دهم. از پروژه کارشناسی ناتمام، تا کارآموزی که هنوز شرکتی پیدا نکرده‌ام، و آزمون‌هایی که هنوز ثبت‌نام نکرده‌ام، چه برسد که برایشان آماده شده باشم. بخشی از من اما می‌گوید همین حال را دریابم، به این فکر کنم که این چند روز باقی‌مانده را چه کار کنم، کجا بروم. به لیست خریدها و سوغاتی‌های نخریده‌ام فکر می‌کنم، به مرخصی‌هایی که مانده و استفاده نکرده‌ام فکر می‌کنم. بخشی از من برنامه سفر می‌چیند، بلیط چک می‌کند، بخش دیگر می‌گوید تنها نرو! توی ذهنم دنبال هم‌سفر می‌گردم، ماریا دارد برمی‌گردد بلغارستان، ندا نمی‌تواند. پشیمان می‌شوم. تب بلیط که در مرورگر باز مانده چشمک می‌زند.
  • ۲۷۰
شادناز
من الان پر از استرس و نگرانیم.
میتونم درکت کنم.
امیدوارم از این حس مضطربی در بیای.
ممنونم، منم امیدوارم از استرسی که داری رها شی :)
آرش پوردامغانی
اگر براتیسلاوا نرفتید به عنوان یک سفر یک روزه ارزشش رو داره :)
نه نرفتم، مرسی از پیشنهاد :)
ا مید
رسیدن بخیر, قشنگ معلومه حوصله ی نوشتن نداری  ^_^
ممنون :) نه بحث حوصله نیست، فرصت نمیکنم :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
فکرها، دغدغه‌ها و خاطرات یه دخترِ دانشجویِ کامپیوترِ بیست و شش ساله؛ که میترسه یادش برن.. که نمیخواد یادش برن!
Designed By Erfan Powered by Bayan