حال دل

حال دل با تو گفتنم هوس است..

سخت است

  • ۱۵:۲۱

۴۰ ساعت گذشته، و تنها در همین زمان کوتاه درماندگی را با تمام وجود احساس کردم. دیروز این طرف و آن طرف اخبار را چک میکردم، در واتساپ پیام‌های سین نشده‌ام را میدیدم و بغضم از درماندگی می‌ترکید. مثل این می‌ماند که ناگهان تمام چیزی که رویش حساب کردی را از تو بگیرند. تازه فهمیدم که برای تحمل این حجم از غم غربت و تنهایی‌ام، چقدر همین اینترنت موثر بود! من فیلم گلوله خوردن هم‌وطنانم را میبینم و گریه می‌کنم و در اینستاگرام سوت و کور شده، دوست ایتالیایی‌ام استوری پاستا می‌گذارد و دوست آلمانی‌ام سفر آخر هفته‌اش به لینز را پست می‌کند و دوستان ایرانی‌ام، انگار ناگهان محو شده‌اند، انگار که هیچ وقت نبوده‌اند، و فقط چندتایی از ایرانی‌های خارج نشین‌ هستند که استوری از وحشت و غربت ناگهانی‌مان گذاشته‌اند. صبح آمده‌ام دانشگاه، همه یک روز معمولی را شروع کرده‌اند و هیچ‌کدام نمی‌فهمند اینکه ایرانی باشی چقدر سخت است. من به سوالات تمرین نگاه می‌کنم و نمی‌توانم تمرکز کنم و استادم راجع به وضعیت کدهای پروژه می‌پرسد. من به این فکر می‌کنم که باز هم خدا را شکر که توانستم تلفنی با مامان و بابا و خواهرهایم حرف بزنم، ولی تا همین‌جا بس است. بیشتر از این نمی‌توانم با چند دقیقه تلفن سر کنم. من توی خلا رها شده‌ام و از دور میبینم عزیزانم توی حباب گیر افتاده‌اند. من آزادم، ولی اینجا بیرون آن حباب هوا نیست. صدایم به گوش هیچ کدامشان نمیرسد. و صدای آن‌ها هم...

  • ۱۵۸
سحر ز.

رعنا :( خیلى بده واقعاً. منم اول از همه واسه داداشم نگران شدم که ایران نیست.

خیلی. خیلی. فقط ان شالله هرچه زودتر درست شه 
تسنیم ‌‌

واقعا سخته. امیدوارم زودتر تموم بشه این کارهای مسخره که نگرانی‌ها و مشکلات بزرگ ایجاد کرده.

امیدوارم :((
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
فکرها، دغدغه‌ها و خاطرات یه دخترِ دانشجویِ کامپیوترِ بیست و شش ساله؛ که میترسه یادش برن.. که نمیخواد یادش برن!
Designed By Erfan Powered by Bayan