حال دل

حال دل با تو گفتنم هوس است..

غروب

  • ۱۴:۱۵

دیروز با هوگو و نحلا و آلن رفتیم دوچرخه‌سواری. هوگو پیشنهاد کرد تا فرودگاه برویم و رفتیم. ولی بعد خیلی راضی نبودیم. مسیر چندان قشنگی نبود. وقتی رسیدیم شوخات و خواستیم برگردیم دیدیم خیلی نزدیک دانوبیم و می‌توانیم انتهای دیگر جزیره‌ی دانوب را ببینیم. از پل که می‌خواستیم برویم تا جزیره، زیباترین غروب امسال را دیدیم و خستگی مسیر در رفت. آسمان یک پارچه رنگ شده بود و نفس‌گیر. یک آقایی با دوچرخه و کلی دم و دستگاه آمد روی پل و سه پایه‌ تنظیم کرد و ما از او عبور کردیم و آن طرف پل ایستادیم به تماشا و عکس گرفتن. کمی بعد آقای عکاس آمد و شروع کرد به حرف زدن و نشان دادن عکس‌هایش. آدم بامزه‌ای بود وبه نظر می‌رسید خیلی از خودش و عکس‌هایش راضی است :)) چون پرسید گوشی دارید؟ بیایید از عکسم عکس بگیرید :)) این عکس‌ها را با هر لنزی نمی‌شود گرفت :) ما هم کلی ازش تعریف کردیم و کلی خوشحال شد! هوگو می‌گوید وینی‌ها یا مثل این آقا خیلی خوش اخلاقند یا خیلی بد اخلاق و حد وسطی وجود ندارد! نمی‌توانم گزاره‌اش را رد یا قبول کنم. خیلی با این گزاره‌های کلی ارتباط برقرار نمی‌کنم. 


 

  • ۱۳۰
تسنیم ‌‌

عکسش قشنگه :)

آره :)
Vafa 1192

چه عکسای قشنگی^ـ^

قشنگ میبینی :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
فکرها، دغدغه‌ها و خاطرات یه دخترِ دانشجویِ کامپیوترِ بیست و شش ساله؛ که میترسه یادش برن.. که نمیخواد یادش برن!
Designed By Erfan Powered by Bayan